آموزش تکنیک های تبلیغات و برندینگ و کسب و کار

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 قدرتمندترین کلمات در تبلیغات و فروش

گروه روانشناسی دانشکاه ییل کلمات متعددی را در زبان انگلیسی بررسی نموده و به این نتیجه رسید که ده کلمه دارای بیشترین قدرت و تاثیرگذاری بخصوص در تبلیغات و فروش هستند.
مجله درگی: در دهه‌های گذشته تبلیغات دچار تحولات عمده‌ای شده است اما برخی از کلمات همانند گذشته قدرت و نفوذ زیادی دارند. گروه روانشناسی دانشکاه ییل کلمات متعددی را در زبان انگلیسی بررسی نموده و به این نتیجه رسید که ده کلمه دارای بیشترین قدرت و تاثیرگذاری بخصوص در تبلیغات و فروش هستند. استفاده از این کلمات در کمپین ها منجر به افزایش تاثیرگذاری آنها خواهد شد. در این مطلب این ده کلمه را مرور می کنیم.

قدرتمندترین کلمات در تبلیغات

10.جدید ( تازه )

همه ی ما از امور جدید استقبال می‌کنیم، حتی اگر واقعاً جدید نباشند. ما به دنبال خودروهای جدید، لباسهای جدید، کفشهای جدید، و طعم ها و بوهای جدید هستیم و حاضریم بابت آن پول بدهیم .

9. صرفه جویی

آیا کسی هست که بدنبال صرفه جویی در هزینه و زمان نباشد؟ صرفه جویی در هزینه ها کاری است که 99 درصد از ما به دنبال انجام آن هستیم حتی اغلب ثروتمندان نیز بدنبال رسیدن به این هدف هستند. اگر می توانید به افراد جدید کمک کنید که در هزینه های خود صرفه جویی کنند، حتماً آن را اعلام کنید.

8. امنیت (امن)

یکی از مهمترین انتظارات ما از کالاها و خدمات، امنیت است. همه ی ما دوست داریم اطمینان حاصل کنیم که در حوزه‌ی امنی سرمایه گذاری کرده ایم و یا اینکه اسباب‌بازیهای فرزندانمان بالاترین استانداردهای امنیتی را دارند . در کاربرد این کلمه باید دقت داشته باشید، گاهی اوقات استفاده از کلمه ی امن یا امنیت چندان مناسب نیست. به عنوان مثال؛ نمی توانید بگوئید خوردن این ساندویچ کاملاً امن است. 

7. ثابت شده

باید به مشتریان خود ثابت کنید که برند شما همان چیزی است که آنها به دنبال آن هستند. به عنوان مثال، یک شرکت تولیدکننده مواد غذایی ادعا نمود که از هر 10نفر، 8 نفر می گویند که غذای این شرکت را ترجیح می دهند. هشت از ده نفر، عدد بزرگی است و راه خوبی برای ثابت کردن است. بنابراین تنها مورد کیفیت و مرایای محصول خود حرف نزنید، آن را ثابت کنید.

6. عشق

این کلمه بار احساسی قدرتمندی دارد، اما باید در کاربرد آن دقت کنید. شما می توانید بگویید عاشق بوی عطر .... خواهید شد، اما شاید نتوانید بگوئید بی درنگ عاشق دمپایی .... خواهید شد. چون دمپایی چیزی نیست که افراد عاشق آن شوند.

5. کشف

کشف موارد تازه همواره برای افراد جذاب و هیجان انگیز است . بنابر این، اگر در تبلیغات به آنها تلقین کنید که آنها با خرید محصول شما به کشف تازه‌ای دست می یابند. تا حد زیادی در جذب آنها موفق شده‌اید .

4. ضمانت

این واژه به از بین بردن تردید مشتریان کمک می‌کند. اعتبار کسب و‌کارها تا حد زیادی به ضمانت آنها از محصولات خود بستگی دارد . بهترین گزینه در این زمینه این است که به مصرف‌کنندگان اطمینان دهید که در صورت عدم کیفیت محصول پول آنها را پس خواهید داد .این کار ریسک خرید محصول برای مشتریان را از بین می برد . به طور کلی ، درصد بسیار کمی از مشتریان برای باز پس گیری پول خود به شما مراجعه می کنند .

3. سلامتی

حفظ سلامتی یکی از مهمترین اهداف بشر است: سلامت جسمی، سلامت روانی، حتی سلامت مالی. اخیراً در تبلیغات توجه زیادی به مقوله ی سلامت مالی می گردد .

2. نتایج

این واژه با مقوله‌ی موفقیت ارتباط نزدیکی دارد. با استفاده از این واژه و یا هم خانواده‌های آن می‌توانید خرید را برای مشتری توجیه کنید. اگر خرید یک کالا یا خدمت همراه با نتایج مثبتی باشد، مشتری به این نتیجه می رسد که خرید آن ارزش دارد.

1.شما

کلمه‌ی شما همواره موثرترین و قدرتمندترین واژه در تبلیغات بوده است. دلیل آن این است که این کلمه فضای گفتمان را مشخص و توجه افراد را به خود جلب می‌کند. اگر تبلیغی در مورد شما باشد قطعاً به آن توجه خواهید کرد. در گفت و گو با مشتریان در تبلیغات و یا خارج از آن حتماً از این کلمه استفاده کنید

  • فرشاد یعقوبیان
  • ۰
  • ۰
مدتی است که سیستم پشتیبانی کسب‌ و کار های ما وارد مرحله جدیدی شده و دیگر تماس‌های تلفنی به اندازه کافی پاسخگو مشتریان انبوه و بالقوه ما نیستند. رسانه‌های اجتماعی و سیستم های Live Chat از دیگر ابزار هایی هستند که توانسته‌اند در این مسیر به کسب‌ و کار ها کمک کرده و باعث شوند که مخاطبان راحت‌تر بتوانند پیام خود را به شما برسانند. رسانه‌های اجتماعی این امکان را به شما می‌ دهند که با کاربران خود بیشتر در تعامل باشید 
و همچنین متوجه شوید که با مشکلاتی در استفاده از محصولات و خدمات شما روبه‌رو هستند. از طرفی فوروم ها هم همین امکانات را در قالبی دیگر در اختیار شما می‌گذارند و فضای باز این ابزارهای ارتباطی سبب شده که ارتباطات بهینه شده و کیفیت لازم ایجاد گردد.
در این مطلب ما قصد داریم به نکته‌هایی بپردازیم که به شما کمک می‌کنند تا یک پشتیبانی تمام عیار داشته باشید:
–1 برای کاربرانتان مفید باشید: یکی از مواردی که در امور ارتباط با مشتری به راحتی فراموش می‌شود همین اصل مفید بودن است. در دسترس بودن به این معنی نیست که مفید هم هستید و جواب دادن به تلفن ها، تازه اول راه پشتیبانی است. گروه پشتیبانی باید بتواند دریابد که چه قدر برای مراجعه‌کنندگانش مفید بوده و تا چه حدی مشکلاتشان را حل کرده است.
– 2صادق باشید: گروه پشتیبانی در هر ارتباط و تماسی باید با نهایت صداقت برخورد کرده و نباید برای پیشبرد اهداف خود مخاطبشان را گمراه کند. گاهی اوقات پاسخ “نه” به سوالاتی که در مورد آنها چیزی نمی‌دانید، بهتر از این است که اطلاعات غلطی به کاربرانتان انتقال دهید.

– 3کاربران خود را سورپرایز کنید: شما می‌توانید امکاناتی جانبی و یا هدایایی کوچک به کاریران خود اهدا کرده و به صورت ناگهانی، در حین مکالمات خود به کاربرتان بگویید که هدیه‌ای به او اختصاص یافته است و یا از امکاناتی جدید بهرمند خواهد شد. این عمل سبب افزایش میزان وفاداری مخاطبان شما شده و باعث می‌شود که یک بازخورد خوب، از شما در ذهن او شکل گیرد.

– 4کارشناسانه عمل کنید: هر تعاملی که برای پشتیبانی با مشتری صورت می‌گیرد، فرصتی است برای گروه پشتیبانی تا با برخود دوستانه رضایت مشتری را جلب کنند. هر فردی که وظیفه پشتیبانی مشتریان را بر عهده دارد و یا سرویس چت همزمان را کنترل می‌کند باید از آخرین اطلاعات مربوط به محصولات و خدمات مطلع باشد تا به درستی مشتریان را راهنمایی کند. در حقیقت پشتیبانی حکم منبع اطلاعاتی را دارد که باید به صورت کارشناسانه اطلاعات را به مشتریان ارائه دهد.
– 5سادگی را حفظ کنید: همه بخش‌های وب‌سایت شما باید در راستای خدمت‌رسانی به مشتریان طراحی شده باشد. هر چه قدر میزان کاربر پسندی وب‌سایت شما کم باشد، به همان نسبت میزان رضایت مشتری هم کاهش خواهد یافت. از اینکه اطلاعات مربوط به محصول، ارسال محصول و مسائل امنیتی در دسترس کاربر خواهد بود اطمینان حاصل کنید. ولی از همه مهمتر، باید همیشه وب‎‌سایت خود را بروز نگه دارید تا همه چیز به درستی منعکس شود و ناهماهنگی محتوایی میان آنچه که در ارتباطات عنوان می‌کنید و در سایتتان قرار دارد، وجود نداشته باشد.

– 6سعی کنید به آسانی محصول و یا خدمات خود را از مشتریان ناراضی پس بگیرید: بر اساس یک بررسی که روی چندین شرکت شناخته شده صورت گرفته، هنگامی که از مشتریان ناراضی محصولات خریداری شده توسط آنها پس گرفته می‌شود، میزان رضایتشان افزایش یافته و حتی گاهی دوباره منجربه مراجعه آنها می‌گردد. البته این مهم در صورتی قایل انجام است که امکان پس گرفتن آن محصول وجود داشته باشد.

با رعایت این شش نکته می‌توانید میزان وفاداری مشتریان خود را افزایش داده و به آنها نشان دهید که به فکر آنها هستید.

  • فرشاد یعقوبیان
  • ۰
  • ۰

شیوه هایی برای استفاده از هوش هیجانی در بازاریابی:

آیا تا بحال شده است اتومبیل خود را 15 دقیقه جایی پارک کنید و هنگام بازگشت با برگه های تبلیغاتی زیر برف پاک کن مواجه شده باشید؟ احتمالا مثل همه ی ما، آنرا مچاله کرده و به بیرون انداخته اید. متاسفانه، بازاریابی دیجیتالی نیز در آغاز راهی مشابه با وقایع این زنجیره ناخوشایند می باشد.

با رشد تکنولوژی، بازاریابان دیجیتالی بسیاری بارها و بارها مشتریان بالقوه خود را در مکان های کاملا اشتباه مورد هدف قرار داده و با این کار آنها را به شدت عصبانی کرده اند.

در واقع، مطالعات اخیر حاکی از آن است که تقریبا 50 درصد مصرف کنندگان تصور می کنند برندهای آنها فاقد هرگونه شناخت لازم برای ارتباط برقرار کردن با آن ها می باشد. در پژوهش دیگری دریافتند که تنها یک سوم مشتریان معتقدند که برندهای مورد علاقه شان آنها را واقعا درک می کنند.

به نظر من راه حل این مشکل، هوش هیجانی است: این راه حلی واقعی، معتبر و شهودی می باشد. هوش هیجانی به ما کمک می کند تا کسب و کار سودآور تری راه اندازی کنیم و به نظر من اکنون زمان اجرای این مهارت ها برای شرکت های بازاریابی فرا رسیده است.

من به این نتیجه رسیده ام که استفاده از هوش هیجانی در فعالیت های بازاریابی بسیار آسان تر از آنچیزی است که شما تصور آن را می کنید.بکار بردن آن سهل و آسان بوده و روش های منطقی برای آن وجود دارد. در اینجا به چگونگی اجرای این تاکتیک  می پردازیم:

 

با دقت گوش کنید

قبل از سرمایه گذاری روی یک رسانه دیجیتال، از ابزارهای اجتماعی گوش دادن مانند  Topsy، Hootsuite و Social Mention استفاده نمایید، تا آنچه مورد علاقه مخاطبان شما هست را بشناسید. با گوش کردن به آنچه مورد توجه مردم است، می توانید بهترین استراتژی خود را شکل دهید تا چهار مرحله ی پیشنهادی زیر را به انجام برسانید.


ابتدا ارزشی را ارائه دهید

بجای اجرای صرف برنامه کاری خود، راه هایی برای افزودن ارزش پیدا کنید. ارزش افزوده راه هایی برای افزایش و ارتقاء کیفیت زندگی مصرف کنندگانی پیدا می کند که خواهان دستیابی و حفظ آنها هستید. مطمئنا، می توانید اینگونه استدلال نمایید که این امر هدف نهایی محصول یا خدمات شماست اما قبل از اینکه کسی مایل به خرید از شما باشد، ابتدا باید بدانند شما کیستید، نماینده چه چیزی هستید و چرا باید روی برند شما هزینه کنند. به منظور انجام این امر،  باید شما را به خوبی بشناسند. با یافتن شیوه هایی برای افزودن ارزش قبل از فروش، به مصرف کنندگان کمک کنید تا شما را بهتر بشناسند.

 

جذابیت حواس پرتی را از بین می برد

روی تمایلات و قوانین جذابیت تمرکز کنید تا بجای انحراف ذهن و بر هم زدن حواس مخاطبان آنها را به سمت خود جذب کنید. هیچ کس دوست ندارد فروخته شود اما همه دوست دارند خریدار باشند. به یک متخصص قصه گویی تبدیل شوید. فراتر از خصوصیات و فواید آنچه می فروشید فکر کنید. کار شرکت شما چیست و برند شما نمایانگر چه چیزی می باشد؟ چطور با برخی شیوه های کوچک اما مهم، جهان را به مکانی بهتر تبدیل خواهید نمود؟

 

وحشت زده نشوید

بله، شما می توانید از اطلاعات به عنوان اهرمی برای یادگیری درباره مخاطبان خود استفاده نمایید، اما بین روشنگری و وحشت زدگی مرز باریکی وجود دارد. اگر احساس می کنید که ممکن است این مرز را قطع کنید، پس احتمالا این کار را می کنید. در عوض، به شیوه هایی بیاندیشید که به جای القاء ترس به آنها از دانسته های خود در مورد شان، آنها را شگفت زده و خوشحال نمایید.

 

وقتی مشتریان را دوباره مورد هدف قرار می دهید به آنها احترام گذارید

تکرار و توالی مهم است، اما ممکن است در هدف گیری مجدد مخاطبانتان زیاده روی کنید. بین اهداف مرتبط با آگاهی و خطرات و ریسک های ناشی از دلخوری و ناراحتی تعادل ایجاد کنید. به موضوع هدف گیری مشتریان از جنبه ملاقات کردن و دیدن یک دوست نگاه کنید.  اینکه فقط یک فرد یک بار با شما قراری گذاشته و زمانی را با شما سپری کرده است،  به این معنا نیست که قصد ازدواج با شما را دارد. هیچ کس محدودیت را دوست ندارد. به این واقعیت که فردی که خواهان فروش به وی هستید ، آماده خرید از شما نیست احترام بگذارید.

علاوه بر گسترش سریع تر کسب و کار شما، استفاده از این استراتژی های هوش هیجانی به شما اطمینان می دهد که شما به طور صحیح با مشتریان هوش هیجانی که به نوبه خود، به گسترش سریع تر کسب و کار شما کمک می نمایند ارتباط برقرار نموده اید. با این همه، مشتریان مناسب که با دلایل صحیح  از شما خرید می کنند، اطمینان یک رابطه صحیح را به شما داده و در آینده مشتریان بیشتری را به سوی شما سوق می دهند.

  • فرشاد یعقوبیان
  • ۰
  • ۰

پنج اشتباه رایج تبلیغاتی و راههای اجتناب از آنها


پنج اشتباه رایج تبلیغاتی غالباً سبب از دست دادن مشتری و کاهش فروش می‌شوند. کافی است آنها را بشناسید و از انجام آنها اجتناب کنید تا از بسیاری مشکلات جلوگیری کنید:

۱- افت و خیز در تبلیغات

بسیاری ازشرکتها هنگامی که فروش خوبی دارند، تبلیغات خود را کاهش می‌دهند و هر وقت فروش کم می‌شود به فکر تبلیغات می‌افتند. این افت و خیز در تبلیغات چرخه‌ای تکراری از نوسان فروش ایجاد و از رشد شرکت جلوگیری می‌کند.
نکته: برنامه منظمی برای تبلیغات شرکت تدوین کنید و فارغ از حجم فروش، آنرا به اجرا بگذارید. تبلیغات مداوم رشد مستمر ایجاد می‌کند و زمانی را که باید صرف تصمیم گیری برای تبلیغ شود کاهش می‌دهد.

۲- تبلیغات تک منظوره

شرکتها معمولاً همه تلاش خود را صرف یافتن مشتریان جدید می‌کنند، اما کمتر سعی دارند این مشتریان بالقوه را برای فروشهای آتی خود نگهدارند. بسیاری از مشتریان بالقوه اولین باری که اسم شما را می‌شنوند یا پیام شما را می‌گیرند، از شما خرید نمی‌کنند. اما اگر با آنها در تماس باشید، بعداً از شما خرید خواهند کرد. پیگیری مشتریان بسیار ساده است، کافی است که هر چند مدت یکبار پیشنهاد جدیدی به آنها عرضه کنید.
نکته: خریداران فعلی هم می‌توانند مشتریان آتی شما باشند، با آنها تماس بگیرید و کالاها و خدمات دیگر خود را به ایشان عرضه کنید. فروش به یک مشتری قبلی بسیار ساده‌تر از معامله با کسی است که هرگز از شما خرید نکرده است. این تماس می‌تواند توسط تلفن، پست عادی و پست الکترونیک باشد.

۳- تبلیغات تقلیدی

شرکتها در بسیاری موارد از ایده‌های تبلیغاتی رقبا تقلید می‌کنند، این کار ممکن است در یک دوره کوتاه مفید باشد، اما به محض آنکه رقبای متعدد از ایده مشابهی استفاده کنند نتایج به سرعت افت می کند.
بنابراین بهتر است بجای تقلید از رقبا، کار آنها را بهبود بخشید یا چیزهای تازه ای خلق کنید که رقبا نتوانند آنرا کپی کنند. به عنوان مثال انگیزه‌ای در مشتری ایجاد کنید که بجای خرید از رقبا از شما خرید کند. این انگیزه می‌تواند امتیاز کوچکی باشد که تنها شما آنرا عرضه می‌کنید، یا ایجاد رابطه‌ای شخصی با مشتری که رقبا قادر به ایجاد آن نیستند، یا تمایلی به آن ندارند.

۴- تبلیغات پراکنده و بدون هدفگیری

بسیاری شرکتها به این علت از تبلیغات خود کم نتیجه می‌گیرند که مخاطبان آنها علاقه یا انگیزه چندانی برای خرید کالا یا خدمتی که به ایشان عرضه می‌شود، ندارند. این امر غالباً از آنجا ناشی می‌شود که آنها بجای تبلیغات هدفگیری شده، به دنبال ارزانترین نوع تبلیغات‌اند.
برای اجتناب از این مشکل، زمانی بیشتری را به تحقیق و طراحی تبلیغات اختصاص دهید. راههایی را جستجو کنید که شما را به عده زیادی از مخاطبان علاقمند به کالا یا خدماتتان هدایت می‌کند، مانند تبلیغات در سایتهای پربیننده و یا ارسال نامه‌های الکترونیکی. سپس پیامهایی را طراحی کنید که متناسب با نیازها و علائق مخاطبان باشد.

۵- تبلیغات خود محور

بسیاری شرکتها در تبلیغات خود اطلاعات و آمار مفصلی درباره فعالیتها و محصولاتشان درج می کنند. باید توجه داشت که درج این اطلاعات فروش را افزایش نمی‌دهد،‌ زیرا برای مشتری منافعی که از کالا و خدمات حاصل می‌شود مهم است، نه اطلاعات و آمار فروشنده! به عنوان نمونه در نظر بگیرید که کدامیک از دو جمله زیر سبب فروش بیشتر می‌شود:

الف- "ما کاملترین خدمات بازاریابی را برای آغاز کار شما عرضه می‌کنیم"
ب- "دیگر مقید ساعات کار نباشید، هر وقت که مایلید کار کنید و از تعطیلات بیشتری بهره‌مند شوید"

در جمله الف بر شرکت و خدمات آن تاکید شده است، ضمن آنکه این جمله تکراری، کسالت بار و غیر جذاب است.
جمله ب بر مزیت خدمات آگهی دهنده تاکید دارد، توجه مخاطب را جلب می‌کند و سبب فروش بیشتر می‌شود.

چنین اشتباهاتی فروش را کاهش می‌دهند و باید از آنها پرهیز کرد. رعایت این نکات ساده بازده تبلیغات شما تا حد زیادی افزایش می‌یابد.

  • فرشاد یعقوبیان
  • ۰
  • ۰

چند روش مطمئن برای فراری دادن مشتری!


رفتارهای نسنجیده برخی از فروشندگان سبب فرار مشتری و از دست دادن فروش می شود. اگر شما هم از این دسته فروشندگان هستید، از کارهای زیر غفلت نکنید!

۱- قبل از آنکه نیازهای مشتری را بشناسید، شرح مبسوطی درباره شرکت خودتان بدهید!

من فروشندگان متعددی را از صنوف مختلف دیده‌ام که قبل از توجه به نیازها و خواسته‌های مشتری مدتها وقت او را می‌گیرند تا درباره عظمت شرکت خود، سوابق طولانی آن و طرحهای متعددی که در دست انجام دارد، توضیح دهند. در حالی که مشتری قبل از هر چیز می‌خواهد بداند آیا شما می‌توانید به خواسته‌های او پاسخ دهید؟ فراموش نکنید که فقط بعد از این مرحله ممکن است مشتری علاقمند به دریافت اطلاعات بیشتر (در باره شرکت شما) باشد.

۲- به حرف مشتری گوش ندهید!

برخی فروشندگان، بدون توجه به سئوالهای مشتری، می‌کوشند به هر ترتیب کالاها و خدمات خود را به وی قالب کنند! اگر به سئوالات مشتری گوش نمی‌دهید بی جهت وقت تلف می ‌کنید. فروشندگان خوب، ضمن گوش دادن به صحبتها و سئوالات مشتری، یادداشت برمی‌دارند، توضیح می‌خواهند و در پایان هر ملاقات جمع بندی گفتگوها را به وی عرضه می‌کنند. این کار به شما امکان می‌دهد پیشنهادی عرضه کنید که با خواسته، سلیقه و شرایط مشتری متناسب باشد.

۳- در باره ویژگیهای کالا و خدمات خود غلو کنید!

 یکبار با فروشنده‌ای دیدار کردم که ادعا می کرد برنامه آموزشی شرکت او بی نظیر است، وقتی از او توضیح خواستم به موردی اشاره کرد که در برنامه همه شرکتهای مشابه وجود داشت و هیچکدام نیز آنرا به رخ مشتری نکشیده بودند. این فروشنده بلافاصله اعتبار خود را نزد من از دست داد و همه رشته‌هایی که بافته بود پنبه شد.

۴- پرحرفی کنید!

 فروشندگان خبره از اهمیت سکوت آگاهند و بخوبی می‌دانند که چگونه از آن استفاده کنند. متاسفانه بسیاری از فروشندگان، از فرط پر حرفی، از این نکته غافلند که باید به مشتری فرصت تفکر و ابراز نظر داد. یکبار، که با فروشنده‌ای پر حرف طرف بودم، در حالیکه قلباً تمایل به خرید داشتم مدت کوتاهی سکوت کردم تا جمله مناسبی برای بیان موافقت خود بیابم. سپس با گفتن "خیلی خوب" موافقت خود را به او اعلام نمودم. فروشنده که همچنان سرگرم سخنان دور و دراز خود بود بدون توجه پاسخ داد: اگر می‌خواهید راجع به آن فکر کنید عجله ای در کار نیست". من،که با شنیدن این سخن گویی نجات یافته بودم، بلافاصله از معامله منصرف شدم و با او وداع کردم. بی شک او دهها فرصت دیگر را به همین ترتیب از دست داده است.

ممکن است بگویید این اشتباهات خیلی ابتدایی است و معتقد باشید که امکان ندارد شما مرتکب آنها شوید؛ من می خواهم نوعی دیگر بیاندیشید، پس لطفاً به این مثال آخر هم توجه کنید: به مناسبت شغلم با مدرسی که دوره‌های فروش را برگزار می کند صحبت می کردم. او ۱۵دقیقه در باره مشخصات این کلاسها و فواید آن برای فروشندگان توضیح داد و به من گفت که این دوره به آنها می‌آموزد که چگونه سئوالات خود را به درستی مطرح کنند و به پاسخها گوش فرادهند. بعلاوه مدعی بود که شخصاً افزایش بازدهی دانش آموختگان این دوره‌ها را دیده است. هر چند من با مفهوم کلی موثر بودن این نوع آموزشها موافقم،‌ اما جداً در توانایی او برای تدریس این دوره ها شک کردم. چرا؟ به این علت که او عملاً اهداف این دوره ها را به کار نمی‌بست؛ در واقع بیشتر وقتی را که در این ملاقات در اختیار داشت صرف توضیحات خود کرد و چیزی در باره نیازهای من نپرسید! بنا براین من چطور می‌توانستم به ادعاهای او، که خود نمونه واعظی غیر متعظ بود، اعتماد کنم؟


در خاتمه بار دیگر تاکید می کنم که: به نیازها و خواسته های مشتریان خود کاملاً توجه کنید و برای وقت آنها ارزش بیشتری قائل باشید. مطمئنم که در این صورت احتمال معامله و رسیدن به منافع مشترک بسیار افزایش می‌یابد.
  • فرشاد یعقوبیان